-
سخنی با فروشندگان فروشگاهیسخنی با فروشندگان فروشگاهی
ادامه مطلب -
استیو جابز و ارائهی موفق شش دقیقهای!استیو جابز و ارائهی موفق شش دقیقهای!
ادامه مطلب -
5 نکته ضرروری برای بازاریابی بهوسیله ویدئوهای تبلیغاتی5 نکته ضرروری برای بازاریابی بهوسیله ویدئوهای تبلیغاتی
ادامه مطلب -
جلسات فروش را چگونه برگزار کنیم؟جلسات فروش را چگونه برگزار کنیم؟
ادامه مطلب -
راهکارهایی برای درست صحبت کردن با مشتریراهکارهایی برای درست صحبت کردن با مشتری
ادامه مطلب -
فروشندهای تکنیکی باشیدفروشندهای تکنیکی باشید
ادامه مطلب -
راهکارهایی برای استخدام فروشندگان بهترراهکارهایی برای استخدام فروشندگان بهتر
ادامه مطلب -
چگونه فروشندگانی نوآور داشته باشیم؟چگونه فروشندگانی نوآور داشته باشیم؟
ادامه مطلب -
چرا کسی به حرفهای من گوش نمیکند؟چرا کسی به حرفهای من گوش نمیکند؟
ادامه مطلب -
آب رفته به جوی باز می گرددهنر بازگرداندن مشتری
ادامه مطلب
استیو جابز و ارائهی موفق شش دقیقهای!
جان استیل (Jon Steel)، نویسندهی کتاب "هنر فروش ایده و پیروزی در کسبوکار جدید" در سال 1997، ملاقاتی با استیو جابز داشت. به اعتقاد استیل، مدیرعامل شرکت اپل در عرض شش دقیقه یکی از بهترین و پرشورترین ارائههایش را داد.
استیل در بخش مقدمهی کتاب خود از ارائهی بینظیر استیو جابز حرف زده است. جابز برای نجات اپل از نابودی دوباره به این شرکت پیوسته بود. یکی از حوزههایی که میخواست تغییراتی را در آن اعمال نماید، حوزهی تبلیغات بود. بنابراین جابز از دو آژانس تبیلغاتی معتبر که کارهایشان را دوست داشت، درخواست همکاری کرد و جلسهای را برای مذاکره با آنها ترتیب داد. یکی از این آژانسهای تبلیغاتی، مؤسسهی تبلیغاتی استیل بود.
استیل به همراه دو تن از همکارانش به ملاقات دو تن از مدیران ارشد بازاریابی شرکت اپل رفتند. یکی از مدیران گفت: "استیو کمی دیر میرسد. تا وقتی او برسد، ما در خدمت شما هستیم." او سپس استیل و همکارانش را به یک اتاق کنفرانس تاریک راهنمایی کرد.
ارائهی شمارهی 1
از استیل و همکارانش خواسته شد تا پشت یک میز کنفرانس بزرگ بنشینند. سپس یکی از مدیران ارشد بازاریابی لپتاپ و پروژکتورش را روشن کرد و منتظر شد تا پیام "سیگنال موجود نیست" از روی صفحه نمایش ناپدید شود. سپس در میان انبوه فایلهایی که در سیستمش ذخیره بود، فایلی را با عنوان "جلسهی توجیهی آژانس" پیدا کرد. سپس روی فایل کلیک کرد و گفت: "چند تا اسلاید دارم که میخواهم شما ببینید." سپس دو ساعت تمام نمودارها و جداول بیشماری را نشان داد و توضیحات مربوط به هر کدام را کلمهبهکلمه از روی اسلاید میخواند. هر از چندگاهی هم همکارش نکاتی را به حرفهای او اضافه میکرد. جلسه کاملاً کسلکننده شده بود.
ارائهی مدیر ارشد بازاریابی دربارهی کسبوکار کامپیوتر، خط تولید محصولات اپل، اولویتهای اصلی و آموختههای کلیدی بود. درست در زمانی که استیل و همکارانش حوصلهشان از این همه داده و نمودار و جدول سر رفته بود، در باز شد و مردی با شلوار جین و سوئیشرت مشکی وارد شد و گفت: "من استیو هستم."
ارائهی شمارهی 2
جابز بلافاصله چراغهای اتاق کنفرانس را روشن و پروژکتور را خاموش کرد، یک تخته وایتبرد که در گوشهای از اتاق افتاده بود آورد، ماژیکی برداشت و ارائهی خودش را شروع کرد و گفت: «بدون شک بازاریابان فقط یک سری خزعبلات را مدام تکرار میکنند؛ لپ کلام اینکه شرکت به دردسر افتاده است و نیازمند کمک شما است. به همین خاطر امروز از شما خواستم که به اینجا بیایید. اول اجازه دهید برایتان بگویم که خودم میخواهم چه کار کنم. "
جابز حدود 14 تا جعبه روی تخته وایتبورد کشید و روی هر کدام کلمهای نوشت که برای استیل و همکارانش آشنا نبود. کلماتی مانند Cyberdog, OpenDoc, G4, iMac و ... . جابز گفت اپل برای هرکدام از این جعبهها میلیونها دلار سرمایهگذاری کرده است. سپس درحالیکه یکی یکی جعبهها را از روی تخته پاک میکرد، گفت: "من در روزهای گذشته این جعبه، و این یکی، و این را و ... از بین بردهام." و تمامی جعبهها را پاک کرد تا اینکه فقط جعبهیG4 و iMac باقی ماند. جابز ادامه داد:" این دو پروژهی باقیمانده تمام آن چیزی است که ما همیشه میخواستیم در اپل انجام دهیم؛ این دو فناوری فوقالعاده و خیرهکننده هستند و من میخواهم با این دو پروژه بر روی موفقیت شرکت اپل در آینده شرط ببندم."
جابز سپس به استیل و همکارانش در میز مذاکره پیوست و خیلی خلاصه در چند جمله خواستههایش را از یک آژانس تبلیغاتی گفت - برقراری ارتباط با یک پیام سادهی "متشکرم" به تمامی مشتریان اپل. او استراتژی شرکت را در عرض کمتر از پنج دقیقه برای ما توضیح داد و در کمتر از 60 ثانیه از اهمیت نقش ارتباطات برایمان گفت. از تنها وسایلی که برای توضیح دادن ارائهاش استفاده کرد، یک تخته وایتبرد و یک ماژیک بود. در ارائهی او خبری از نمودار و جدول و فرمولهای پیچیده نبود.
نگاهی به ارائهی خودتان بیندازید. آیا مانند ارائهی جابز خلاصه، دقیق، جالب، قانعکننده و خاطرهانگیز است؟ یا برعکس، بیشتر شبیه به ارائهی مدیران ارشد بازاریابی جابز است؟
سعی کنید پیام خود را در ارائه خیلی ساده و با شور و اشتیاق در کمتر از شش دقیقه به گوش مخاطبان برسانید. بعد با خیال راحت به پشتی صندلی تکیه دهید و شاهد رشد فروشتان باشید.
منابع نزد نویسنده موجود است.
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید
هر آنچه می خواهید درباره فروش بدانید